اين روزها بحران كم آبي بيشتر افراد را به فكر وا داشته است، گروهي كم كردن مصرف را پيشنهاد ميكنند و گروهي كاستن از آب كشاورزي را و ديگراني خريدن آب از خارج را و… گروهي تونل زدن و منتقل كردن آب از منطقهاي به منطقهي ديگر را پيشنهاد ميكنند و… كه هر يك به نوبه خود قابل بررسي و نقد و تأييد است و بايد مورد دقت كارشناسان واقع شود.
اما در اين ميان كمتر كسي به اين فكر است كه بايد دست به دامان پروردگار جهانيان زد و در پيشگاه خداوند غفار از گناهان استغفار كرد اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًايُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا تا از آسمان بارانهاي پيوسته بفرستد و با اموال و نسل جوان استغفار كنندگان را ياري كند و برايشان باغستانها و رودخانههاي پر آب قرار دهد «وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا (نوح/10 تا 12)».
بله امروزه كمتر كسي به اين فكر است كه:
اگر باران به كوهستان نبارد به سالي دجله گردد خشك روي
و كمتر كسي به اين فكر است كه شايد در زمان حضرت نوح(ع) نيز اين مناطق با بحران كم آبي مواجه بوده است و جوانانشان نيز به انحراف و يا تنبلي رو آورده بودند كه حضرت نوح(ع) راه چاره را بازگشت از كارهاي گذشته دانسته است ولي انحرافات و خطاهاي آنان آنقدر زياد و مستمر بود كه نميتوانستند به راحتي از آن برگردند تا اينكه خدا تصميم گرفت با همان آب كه نياز ضروريشان بود نابودشان سازد تا بفهمند گناه مانع نزول باران ميشود و همان باران، آتش قهر الهي ميگردد و ناگهان ميبارد و تمامي گنهكاران را با خود به كام مرگ ميبرد.
علت استغفار نكردن قوم نوح هرچه باشد بعيد است كه آنان با لفظ «استغفرالله» مشكل داشته باشند زيرا به تجربهي يك يا چندبار گفتنش ميارزيد تا اگر باران نازل ميشد از مشكل كم آبي نجات مييافتند و اگر نازل نميشد حربهي جديدي عليه حضرت نوح(ع) مييافتند. پس مشكل چيز ديگري بوده كه امروز نيز مشكل ماست؛ وابستگي شديد به مالداران و قدرتمندان، پيروي از زرق و برق دنيا و بالأخره پيروي كامل از بُتهاي خود ساخته. (نوح/ 21 تا 24)
بله آنان از ياد خدا غافل بودهاند و نميخواستهاند كه به سوي او برگردند. امروز بايد مواظب باشيم ما به همان غفلت گرفتار نشويم. بايد از استغفار لفظي بگذريم و حقيقتاً توبه كنيم.
اما چرا ما به سوي دعا و استغفار نميرويم؟ شايد از بس به يكديگر دروغ گفتهايم و تقلب كردهايم و از نام دين و خدا سوء استفاده نمودهايم از او نااميديم و شايد چون ميدانيم كه به قول حضرت علي(ع) در كلمات قصار شمارهي 417 استغفار شش پيش نياز دارد كه اولي آن پشيماني از كردههاي گذشته است و دومي تصميم بر ترك و سومي اداي حقوق ديگران. آنگاه چون دربارهي كارهاي گذشتهي خود زياد تملّق كردهايم و آنها را عالي نشان دادهايم اظهار پشيماني از آن گذشته برايمان سخت است و چون تمامي آينده را بر آن گذشتهي غلط مترتّب ساختهايم نميتوانيم تصميم بر ترك بگيريم و چون فوق حد تصور حقوق ديگران را ضايع كردهايم توان جبران آن را نداريم، لذا دنبال استغفار حقيقي نميرويم و به لفظ «استغفر الله» اكتفا مينماييم و چون لفظ استغفار به تنهايي كارساز نيست و باراني به دنبال آن نميبارد و شرق و غرب ما را بر اين استغفار لفظي مسخره ميكنند كمكم از اين لفظ نيز دست برداشتهايم و دنبال طرحهاي آبرساني اين و آن هستيم در صورتي كه اين طرحها خوبهايش همچون مسكّن است و بايد به فكر علاج بود كه آن وارد ساختن علل معنوي در عرض علل مادي است تا به نتيجهي مطلوب برسيم.
بايد از گذشتهي پر از ربا و ريا، پر از جنگ و خشونت، پر از افتراء و تهمت به اين و آن و پر از تصرّف نابجا در طبيعت، پشيمان شويم. از اينكه به نام انقلاب و انقلابيگري افراط كردهايم و درصدد كسب مال و مقام بودهايم توبه كنيم و برگرديم. از اينكه بسيار از نام دين و قرآن سوء استفاده كردهايم و آيات را تفسير به رأي كردهايم تا خط خود و حزب خود را حاكم كنيم برگرديم. از اينكه معمولاً به «رانت» و «موافقت اصولي» و برخورداري از اموال مردم آلوده شدهايم دست برداريم. از اينكه تحقيق نكرده كسي را تأييد يا تكذيب كردهايم و معيارهاي خطي و شخصي بر معيارهاي ديني مقدّم شده است دست برداريم.
بله بايد توجه داشت كه قصهي بني اسرائيل در قرآن زياد تكرار شده و در احاديث آمده كه هر بلا و گرفتاري كه براي آنان پيش آمد براي امّت آخر الزمان نيز پيش ميآيد و از آنان خواسته شد كه حطّه گويند و استغفار كنان وارد شهر شوند (بقره/58) و آنان ابا كردند، بعيد است كه از آنان لفظ استغفار تقاضا شده باشد و آنان ابا كرده باشند آنان هوسهاي نفساني را جلو انداختند، آنان سير و عدس و پياز و خيار خواستند و از مائدهي آسماني محروم شدند و امروزه ما نيز زرق و برق خانه و ماشين و دكوراسيونهاي گوناگون را ميخواهيم و لذا همانند آنان از حقيقت استغفار ابا داريم و نميخواهيم از اشتباهاتمان برگرديم و نميخواهيم قبول كنيم كه منافع نفت و گاز مردم را هدر داده و خرج تزيينات كردهايم و بعد از سي سال تازه ميگوييم «ما كشور را گران اداره ميكنيم» (نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي)
در استفاده از طبيعت و آب بد عمل كردهايم، در احترام به حقوق انسانها، بر طبق دين عمل نكردهايم و در خالي كردن جيب ملت به اسم بورس و بانك گوي سبقت از همه ربودهايم و لذا هر كسي در آرزوي ايجاد بانكي است تا ميلياردها پول باد آورده به جيب خود وارد كند.
آنقدر راههاي دزدي و اختلاس در ادارهها باز شد به گونهاي كه هر فردي استخدام با كمترين حقوق را بر كار آزاد با چند برابر دستمزد ترجيح ميدهد و اكثريت از توليد گريختند و به واسطهگري روي آوردند و…
بياييد همه با هم از اكنون كه اوايل پاييز است دست از خطاهاي گذشته برداريم و با توبهي به درگاه خدا، زمينهي فرو ريختن بارانها را بر سر زمين خود در فصل زمستان فراهم سازيم و با روزهگيري و خواندن نماز باراني واقعي،با الطاف الهي كشور و نسلمان را از نابودي حتمي نجات دهيم.
مسلّماً در اين راه علما و حوزه بايد پيش قدم باشند زيرا به وعدههاي خدا بيش از ديگران يقين دارند و نماز باران مرحوم خوانساري را براي هم ديگر نقل مي كنند كه او آبرو و اعتبارش را سودا كرد و خدا نيز چه زيبا به او پاسخ داد.لذا شايد راحتتر از ديگران ميتوانند از گناهان گذشته از جمله رانتهايي كه احتمالا اطرافيان به اسم آنان بردهاند و خوردهاند تبرّي جويند و از ديوارهاي گوشتي كه به اسم مريد يا محافظ اطرافشان قرار داده شده است بيرون آيند و خاضعانه سر در آستان حق به خاك گذارند و براي اين امّت گنهكار تقاضاي باران كنند و از مسخره كردن مسخرهچيها نترسند كه در زمان ساختن كشتي نوح نيز چنين افرادي بودند. اما مهم برگشت ما و جبران گذشته است نه مسخره كردن يا نكردن ديگران.
به اميد نماز بارانهاي مخلصانه و فيضان رحمت هاي الهي.