شیوه صالحان در امر به معروف و نهی از منکر

سید سعید کتابی‌پور

سید سعید کتابی‌پور

یکی از انگیزه های مطرح شده توسط تحلیل گران پیرامون واقعه‌ی کربلا و نیز آنچه در زیارت[1] و کلام امام حسین[2] علیه السلام آمده انجام تکلیف امر به معروف و نهی از منکر است.

اما در طول تاریخ دینی بسیاری از معارف و دستورات الهی دچار نوعی از افراط و تفرط شده است. امر به معروف و نهی از منکر که در نظام فکری شیعه از فروع دین شمرده شده است بسان دیگر امور، برداشت های متفاوتی از نوع افراط و تفریط در آن یافت می شود. غفلت از از اصول و اهمیت پیدا کردن فروع می تواند موجب انحطاط جامعه شود.

امام علی علیه السلام می فرماید: يُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ الدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ تَضْيِيعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّكُ بِالْغُرُورِ وَ تَقْدِيمُ‏ الْأَرَاذِلِ‏ وَ تَأْخِيرُ الْأَفَاضِل‏[3]

چهار چیز دلیل سقوط دولت ها شمرده شده است: ضایع کردن اصول ارزشی، مشغول شدن به کارهای جزئی و فرعی، برتری دادن افراد پست و کنارگذاشتن افراد با فضیلت.

در جوامع دینی چه بسیار که حساسیت های فرعی و جزئی، دین داران را از وظایف اصلی شان باز می دارد. و یا کسانی که بر عهده شان نیست جلو دار امر و نهی می شوند. البته این می تواند بدلیل غفلت مبلغان و هادیان دین و قدرت طلبی حاکمان باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: ” صنفان من امتی اذا صَلُحا صَلُحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی . قیل : یا رسول الله و من هم؟ قال : الفقهاء و الامراء “[4]

حال سخن این است، در شرائط انحطاط و یا برای جلوگیری از ویرانی اخلاق – انسانی و اجرای دستورات الهی چاره چیست؟

در جوامع پیشرفته ی امروزی، تشکیل احزاب، اتحادیه ها، سندیکا ها و… برای مقابله با خودکامکی و سودجویی صاحبان قدرت و ثروت است. آنها نیز از با استفاده از حقِ سوال و اعتراض، در حقیقت، امر و نهی می کنند به آنچه عرف جامعه نیک و یا بد می داند. در اندیشه ی دینی این حقوق با عنوان امر به معروف و نهی از منکر به رسمیت شناخته شده است. اما فراتر از طرح وظیفه شرعی استفاده غلط از این دو اصل است که موجب پیدایش جریان های انحرافی و خطرناک القاعده، داعش وتندروی های منجر به هتک حرمت و آبرو و آزار و اذیت های جسمانی می باشد. این است که سوالات بسیاری پیرامون این حق انسانی و الهی مطرح می شود.

آیا امر به معروف و نهی از منکر یک امر دینی است به جعل شارع است، و یا اینکه یک امر انسانی – اخلاقی، و یا از قراردادهای اجتماعی؟ نقش این تکلیف در جامعه چیست؟ و دیگر اینکه حد و حدود آن دو، در تعریف و اجراء چیست؟ آیا تفاوتی در اجرای آن در یک نظام طاغوت و یا ظالمانه با حکومت دینی و اسلامی وجود دارد؟ وظیفه ی عمل به آن دو بر عهده ی چه کسانی است عموم مردم و یا عالمان و اندیشمندان دینی؟ و آیا تفاوتی و یا اولویتهایی در مصادیق آن ها وجود دارد یا نه؟ در صورت اولویت، آن اولویت ها کدام است؟ اجرای آن نیازمند رعایت چه اصولی است؟ و سوالات بسیار دیگری که نیازمند به پاسخ می باشد.

در خطبه ی امربه معروف و نهی ازمنکر از امام حسین علیه السلام به قسمتی از این سوالات پاسخ داده شده است. به مناسبت ماه محرم و نیز بحث پر جنجال امروزی جامعه در ارتباط با امر به معروف و نهی از منکر – جدای از بحث قانون گذاری – که موجب صف بندیهای سیاسی و اجتماعی شده است به این خطبه امام پرداخته می شود.

این خطبه در بیان تشریح وظیفه ی علماء دین و نیز انگیزه خود امام[5] از حرکت به سمت کوفه است، چرا که این خطبه پس از جمع کردن بزرگان و عالمان دین بوده همانطور که عبارت های این سخنرانی صراحت دارد بر اینکه مورد خطاب علماء می باشند. اگرچه خود امام در راس عالمان نیز می باشد.

اما بیان کلام امام :

  • ” فبداء الله بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضة منه ” امر به معروف و نهی از منکر وظیفه واجبی است که توسط خداوند بر عهده ی عده ای گذاشته است

جعل وجوب از جانب خدا مثل جعل وجوب نماز و روزه و… است و همانگونه که کسی قدرت بر برداشت این تکالیف از کسی را ندارد، امر به معروف و نهی از منکر را نیز کسی نمی تواند از وظیفه افراد جامعه بردارد. چون جعل آن، قراردادی و از طرف مردم نبوده تا روزی آنرا از خود و یا از دیگران سلب کنند. همچنین این حق از جانب حکومت ها نیست تا به دست صاحبان قدرت نیز از مردم گرفته شود. بنابراین امر به معروف و نهی از منکرحقی است خدا دادی، و اوست که با شرائطی بر عهده کسانی می گذارد.

2 – ” لعلمه بانها اذا اُدِّیت و اقُیمت استقامت الفرائص کلها هینها و صعبها ” نقش امر و نهی، احیاء و بقاء ارزشهای دینی و انسانی است.

حیات جوامع انسانی به احیاء انساتیت و بقائ آن بستگی دارد. زنده نگاه داشتن کرامت انسانی به بیداری و هوشیاری اهلش همراه با غفلت زدایی و مقابله با رهزنان کاروان انسانیت است .تمام امور سخت و آسان بواسطه این دو احیاء می شود و از انحراف نیز دور می شود. دقت دراین فراز از کلام امام، ما را به سه امر در راستای عمل به امر و نهی سوق می دهد.

اول: “ادیت” برگشت جامعه بر سنت های فراموش و تعطیل شده و زنده کردن ارزشها. امام در مسیر کربلا چنین بیان می کند: ” ان هذه الدنیا قد تغیرت و تنکرت و ادبر معروفها”[6] دنیا تغیر کرده و زشت شده چرا که نیکی ها از جامعه رفته است.

دوم: “اقیمت” جلوکیری از انحرافات در دین و اخلاق. از وظایف اساسی آمر و ناهی جلوگیری کردن از هر آنچه که دین و جامعه را از راست بود و استواری می اندازد. قوام و پایداری جامعه در حفظ عدالت و برابری و ادای حقوق شهروندی است. بدترین نوع از از روابط شهروندی تعدی و تجاوز به حریم های خصوصی چه در اندیشه به تفتیش عقاید و چه درخانه و کاشانه به تجسس.

سوم: “هینها و صعبها ” عمل به تکلیف درامر و نهی تنها در امور ساده پیش پا افتاده جامعه و دبن که هزینه های چندانی ندارد نیست، بلکه امور سخت و هزینه بردار را هم مشمول می شود. در همین خطبه امام می فرماید: “بدون اینکه مالی را ببخشید و یا جان خود رابه خطر افکنید … آرزوی بهشت دارید؟” اگر “العلماء ورثة الانبیاء”[7] می باشند، تنها وارث پیامبران در احترام نیستند که وارث رنجها و سختی های پیامبران نیز می باشند.

3 – در این وظیفه باید اصولی مراعات شود:

اول: “دعاء الی الاسلام” آمر و ناهی کسی است که خود باید دارای ارزش ها باشد و لااقل بواسطه امر به معروف خود از اهل آن شود ” و امر بالعروف تکن من اهله “[8] بنابراین چون دعوت به نیکی و بازداشتن از ناپسندی ها است باید به شیوه ای امر و نهی کند که پاسخ برعکس ندهد. پس باید جهت های دعوت درآن لحاظ شود، چرا که اصل اولیه در امور فرهنگی و ارزشی و اعتقادی و حتی رفتارهای اجتماعی دعوت است، و دعوت شیوه های خود را می طلبد، مثل ناصح و امین بودن ” ابلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصح امین”[9]و حکیمانه و موعظه گونهواحسن بودن دعوت ” ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن “[10] بدور بودن از بکاری گیری قدرت “فذکر انما انت مذکر لستعلیهم بمصیطر”[11]و همچنین دعوت کننده خود الگو باشد” لقد کان لکم فی رسول الله اسوةحسنة”[12]

دوم: “مع رد المظالم” بازگرداندن حق ستم دیدگان. این حقوق در ادعیه چنین تعریف شده است:”مظلمة ظلمتها ایاه فی نفسه او فی عرضه او فی ماله او فی اهله و ولده او غیبتها غتبته بها او تحامل علیه بمیل او هوی او انفة او حمیتة او ریاء او عصبیة”[13]

سوم: “و مخالفة الظالم” مخالفت با اهل ظلم، که ویرانی تمام اصول اخلاقی با حاکمیت اندیشه ها و رفتارهای ظالمانه است.

چهارم: “قسمة الفییء و الغنائم” تقسیم بیت المال و منافع جامعه بین همه. تبعیض در بهره گیری از آنچه خدا برای همه قرار داده است، بنوعی ظلم برجامعه است که منجر بر فاصله طبقاتی می شود. و این خود فساد آوراست. بنابراین آمرین و ناهیان باید به ریشه های فساد توجه داشته باشند. و باید عدالت گستری از اهداف آنها باشد.

پنجم: “اخذ الصدقات من مواضعها” اگر از مردم چیزی ( زکات و مالیات و خمس و…) دریافت می شود باید دقت شود که از اهلش (هر آن کس که قدرت پرداخت دارد) دریافت شود تا ظلمی برضعیفی انجام نگیرد.صاحبان ثروت و قدرت نباید در حریم امن قرار گیرند ویا راه های فرار در اختیارشان قرار گیرد و از طرف دیگر ضعیفان زیر فشار تامین بودجه خود و جامعه هر روز شکسته تر گردنند.

ششم” “و وضعها فی حقها” باید دریافت ها در جایگاه ومحل خودش هزینه شود. این یعنی که مبارزه با رانت خواری، اختلاس، پول شویی ، بورسیه، سهمیه و… نه این که از مستمندان – غیر موضعها – و یا حتی از اهلش – من مواضعها – گرفته شود ، اما هزینه ریخت و پاش های عده ای از زورمندان و صاحب منصبان شود.و همه ی اینها از مواردی است که باید در امر به معروف و نهی از منکر اولویت داشته باشد.

4 – “انتما ایتها العصابة عصابة بالعلم المشهورة” در این خطبه حضرت به آیاتی استشهاد می کند که مورد خطاب آن،دانشمندن یهود می باشند، یعنی عالمان دینی. در متن سخنرانی حضرت نیز به صراحت نقش اندیشمندان دینی در امر به معروف و نهی از منکر تذکر داده شده است، همان گونه که به ترک این وظیفه و عواقب آن هشدار داده که بیشترین رنج و مصیبت بر این گروه است: “و انتم اعظم الناس مصیبة”

اما اینکه چه عواملی وجود دارد که این فریضه در بستر صحیح خود قرار نمی گیرد. ویا نقش سازنده نداشته و چه بسا آثار سوء به همراه داشته انشاء الله در فرصتی دیگر.

[1]. “اشهدانک قد اقمتاصلاة و آتیتالزکاة و امرتبالمعروف و نهیت عن المنکر” زیارت وارث

[2]. تحفالعقولص 410 ، انتشرات آل علی، سخنان امام حسین علیه السلام: ” من کلامه فی الامربالمعروف و النهی عن المنکر و یروی عن امیرالممنینعلیهماالسلام.

[3]. میزان الحکمة 3/359

[4]. تحفالعقول ، مواعظ النبیص 28

[5]. در پایان خطبه حضرت برپایی نشانه های دین و اصلاح شهرها و تامین امنیت تا در سایه آن احکام وواجبات اجراء شودرا از اهداف حرکت خود برمیشمارد.

[6]. تحفالعقول ص 426

[7]. امام صادق علیه السلام، الكافي: ج 1، ص 32، ح 2

[8]. نهجالبلاغه نامه 31

[9]. الاعراف (7) 68

[10]. النحل (16) 125

[11]. الغاشیة (88) 21-22

[12]. الاحزاب (33) 21

[13]. خدایا ادا کن حقوقی که بندگانتبرمن دارند، و آن ستم کردنم– به شیوه های مختلف – نسبت به شخصی و یا درآبروی او و یا در مال واهل و عیال او ویا بواسطه غیبت بر او و یا به واسطه تکلیف سخت بر او نهادن و یا به حب نفسو یا به قدرت طلبی یا به کبر و حسد وریا و یا با تعصبات. ” دعای روز دوشنبه، مفاتیح

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>