کاربردی کردن دستورات قرآن در جامعه

محمد نصر اصفهانی

محمد نصر اصفهانی

متن سخنرانی که قرار بود در 25/9/93 در دانشگاه برگزار شود ولی به دلیل تهدید به برهم زدن آن، توسط نیروهای خودسر، برگزار نشد.

موضوع بحث ما چگونگی کاربردی کردن دستورات قرآن کریم در جامعه است. پیش فرض این موضوع این است که قرآن در جامعه کاربرد ندارد و باید تشخیص دهیم که چگونه آن را به کار ببریم. ممکن است کسی این پیش فرض را قبول نداشته باشد و بگوید قرآن در زندگی ما کاربرد دارد و چگونگی کاربرد آن را هم خود مردم می‌دانند و لزومی به آموزش چگونگی کاربرد آن نیست. بنابر این پیش فرض می پرسیم قرآن در زندگی ما چه کاربردی دارد؟ و آیا این کاربرد همان کاربردی است که شایسته قرآن است؟ اگر پاسخ مثبت بود کار خاتمه یافته است، اگر پاسخ منفی باشد باید پرسید کاربرد آن چیست؟ و چگونه چنین کاربردی را باید در زندگی خود یا جامعه به اجرا درآورد؟

کاربردهای قرآن در زندگی ما مسلمانان و بخصوص شیعیان چیست؟ آموزش روخوانی و حفظ قرآن در خانه، مدرسه و مساجد. انجام استخاره برای کارهای مهمی که می خواهیم انجام دهیم مثلاً استخاره برای ازدواج. قرار دادن یک جله کلام الله مجید در مهریه دختران؟ نگاه کردن به آن هنگام جاری کردن عقد ازدواج. بوسیدن و از زیر آن رفتن برای سفر. بخشی از آن را جلو ماشین قرار دادن تا از خطر محفوظ شویم. خواندن در شروع جلسلات. ختم برداشتن برای حاجات. گاهی صبح ها یک صفحه آن را خواندن؟ در ماه مبارک رمضان آن را ختم کردن. خوانده شدن در مجالس فاتحه. بنابراینکه کاربرد قرآن در زندگی ما همین باشد، نیازی به اینکه چگونه کاربری کنیم آن نیست.

کجای قرآن کدامیک از این کارها را دستور داده است و کدامیک از این کاربردها قرآنی را خود قرآن برای خود گفته است. ملاحظه خواهیم کرد که هیچکدام کاربرد اصلی قرآن نیست و کارکردها، کارکردهای تحریف آمیزی است که گویی مشکل تازه ای نیست. امیر المومنین (ع) در انتهای خطبه 17 نهج البلاغه از این کارکرد شاکی است و می فرماید: إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ، يَعِيشُونَ جُهَّالاً، وَ يَمُوتُونَ ضُلاَّلاً. لَيْسَ فِيهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ اَلْكِتَابِ، إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ لاَ سِلْعَةٌ أَنْفَقُ بَيْعاً، وَ لاَ أَغْلَى ثَمَناً مِنَ اَلْكِتَابِ، إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ لاَ عِنْدَهُمْ أَنْكَرُ مِنَ اَلْمَعْرُوفِ وَ لاَ أَعْرَفُ مِنَ اَلْمُنْكَرِ؛ شکایت این مردم را به خدا می برم که 1- زندگی جاهلانه دارید. 2- با گمراهی می میرید. چرا چون هنگامی که قرآن بدون تحريف و تغيير، حق خواندنش ادا می شود این کالا بی روفق است. اگر قرآن تحریفی عرضه شود بازارش داغ است این است که نزد آنان بدتر از معروف و خوب تر از منکر نیست.

بنابراین کارکرد قرآن این نیست و آنچه هست تحریف کارکرد است. در این صورت باید سعی کنیم ابتدا کاربرد درست آن را تشخیص دهیم و آنگاه ببینیم چگونه آن کاربرد را به اجرا درآوریم. کاربرد قرآن چیست؟ از خودش بپرسید. او می گوید کاربرد قرآن:

  • فهم: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (یوسف2)
  • تشخیص درست از نادرست: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ، وَ بَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ (بقره185)
  • خودنگهداری از نادرستی: وَ كَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
  • هشیاری: أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا ﴿طه113﴾
  • رسیدن به بهتر زندگی: إِنَّ الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ ﴿اسراء9﴾ خدا در مورد تورات و انجیل هم همین را می گوید: وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ، لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم (مائده۶۶)

این کارکردها را ما بارها شنیده ایم و مطلوب هم می دانیم ولی اینکه به آن عمل نمی کنیم به این دلیل است که به آن باور نداریم چون در ضمیر ناخودآگاه ما گویی این امور از قرآن برنمی آید زوایه دید ما برای رسیدن به کارکردهای فوق به سمت و سوی دیگر است. ما فهم حقیقت، تشخیص درست از نادرست، خودنگهداری از نادرستی و هشیاری و رسیدن به بهترین زندگی را ناشی از قرآن نمی‌دانیم. ما قرآن را کتابی قدیمی و چیزی ارزشمند از نوع عتیقه تلقی می‌کنیم دلیل آن هم کارکرد عتیقه‌ای از آن در جامعه ماست. در طاقچه گذاشتن و گردگیری از عتیقه. قرآن برای ما کتاب زندگی نیست. چون ما از آن برای زندگی استفاده نمی‌کنیم.

گویی روز قیامت از پیامبر پرسیده می‌شود این چه امتی است که این سرنوشت شوم را پیدا کرده اند و پیامبر پاسخ می‌دهد: وَ قَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (فرقان30) من بی تقصیر هستم قوم من به قرآن به عنوان یک شیء ارزشمند قدیمی و عتیقه نگاه می‌کردند.

عملکرد و کنش ما بیانگر سیستم گرایشی ماست و سیستم گرایشی ما بیانگر نظام ارزشی ما و نظام ارزشی ما نشانگر باور ماست. کارکرد پیدا کردن قرآن نیاز به تغییر زاویه دید و باور ما دارد تا ارزش ما عوض شود و تا گرایش ما تغییر کند تا رفتار و کنش ما تغییر کند. این باور غلط از قرآن مشکل ما نیست مشکل بشریت است. گویی قوم نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد همه ابتدا متفق القول بوده اند که آنچه پیامبران آنها آورده اند اساطیر قدماست. کهنه است. امروزی نیست و به کار امروز نمی‌آید.

گسست نسل ما با گذشتگان این دید را به ما داده است مثل هر کتاب قدیمی: وَ الَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا؛ … وَ هُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ، وَيْلَكَ آمِنْ، إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ. فَيَقُولُ: مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ. (احقاف، ۱۷﴾ مشرکین هم همین دید را دارند: وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُواْ قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأوَّلِينَ (انفال، ۳۱) اهل کتاب هم به پیامبر ایمان نمی‌آوردند و آن را قدیمی می دانستند: يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ (انعام، ۲۵)

کفار می‌گویند اینها را همه پیامبران قبلی هم گفتند: لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ، إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (مومنون،۸۳)

تا ذهنیت عتیقه بودن عوض نشود، از قرآن کاری بر نمی‌آید، تا ما نپذیریم که قرآن نو است و امروزی است قرآن کارایی پیدا نمی‌کند. قرآن اگر از طرف مخالفین 9 بار آورده است که قرآن اساطیر الاولین است 22 بار گفته است قرآن جدید و مدرن است بلکه از هر جدیدی بهتر است.

آنکه قرآن را نازل شده بر وجود امروزی خود می داند از شنیدن آیات آن به خود می لرزد: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ، كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ، تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ، ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ، ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ، يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَ مَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (زمر،۲۳) فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ (مرسلات،۵۰) أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ (واقعه، ۸۱)

گویی طبیعت بسیاری از مردم به سمت و سوی چیزهای جدیدی هستند که آنان را سرگرم کند، آنان مشتری سخنان جدید جدی که آنان را به راه خدا بکشاند هم نیستند. وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُوًا (لقمان،6)

تا بنی اسرائیل کتاب خدا را جدید ندیدند تمدن یهود شکل نگرفت. تا مسیحیت به مدرن بودن انجیل باور نکردند تمدن مسیحی شکل نگرفت و تا مسلمانانی که از هیچ سابقه تمدنی برخوردار نبودند به این باور نرسیدند که قرآن جدید است نتوانستند بر همه تمدنهای جهان غلبه کنند و امروز هم ما تا ما به این باور نرسیم که قرآن جدید است قرآن در زندگی ما کاربرد پیدا نخواهد کرد.

وقتی به این باور رسیدیم نظام ارزشی ما تغییر می‌کند و قرآن از حالت عتیقه بودن خارج شده و ارزش امروزی پیدا می‌کند و فرد به آن رغبت کرده و از آن استفاده می‌کند. وقتی به این بینش رسیدیم قرآن ارزش لازم را برای ما پیدا خواهد کرد و ما گرایش به آن پیدا می کنیم و اساسی ترین سوالات خود را از او می پرسیم. در مقابل آن طرح سوال می کنیم و خواهان راه حل از او می شویم: ز کجا آمده و به کجا می رویم و آمدن در اینجای ما برای انجام چه کاری است:

«ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ، وَ لَنْ يَنْطِقَ‏ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ، أَلَا إِنَّ فِيهِ، عِلْمَ مَا يَأْتِي‏ وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ‏ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم‏» (خطبه 158 نهج البلاغة)

قرآن کتاب خداشناسی و خداگرایی است: «فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (ص) بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ، وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ، لِيَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ، وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ، وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْكَرُوهُ، فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ، بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ» (خطبه 147)

قرآن درمان بیماری های اخلاقی و معنوی است و استفاده از آن می توان به دار سلامت و صدق بار یافت: وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ، إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى، وَ اعْلَمُوا، أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ، وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى‏، فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ، وَ اسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ‏، فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ الدَّاءِ، وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَيُّ وَ الضَّلَالُ، … وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِكُمْ‏، وَ اتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَكُمْ، وَ اسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَكُم‏». (خطبه 176)

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>