امام حسین(ع) و مقابله با دین‌ابزاران اُموی

محمدجعفر سعیدیان‌فر

محمدجعفر سعیدیان‌فر

ادیان الهی برای سعادت و بهروزی و کمال انسان از طرف خدا آمده اند و پایگاه وسیعی در میان مردم دارند. قدرتمندانی که تنها به نام دین حکومت می‌کنند، و دین راهنمای واقعی آنها نیست دچار آفت دین ابزاری می شوند. قدرتشان آسیب می بیند و هم به دینداری آسیب می رسانند در این حالت دین تا مرحله تبدیل شدن به یک ابزار برای فراهم آوردن اطاعت و تسلیم محض تنزل پیدا می کند. حاکمان به نام دین هرگونه مخالفتی را که با آنان صورت بگیرد مخالفت با دین اعلام می کنند و با استفاده ابزاری اَز دین موجب ترس و نگرانی توده های دیندار و مذهبی می گردند. و به قول حکیم فردوسی

«زیان کسان از پی سود خویش           بجویند و دین اندر آرند پیش»

امام علی(ع) به هنگام آسیب شناسی قدرت، درباره آفت دین ابزاری و سوء استفاده از دین و زیان های آن چنین می فرمایند: «مَن جعل دینَهُ خَادِماً لِمُلکهِ طَمَعَ فِیهِ کُلُّ اِنسَان»[1] «کسی که دینش را ابزار و درخدمت قدرت قرار دهد هر کسی در قدرت او طمع می کند.» و قدرت او رو به زوال می رود چون دیگران هم در مقابل او از همین وسیله استفاده می کنند.» و در سخنی دیگر درباره دین ابزاران و استفاده ابزاری از قرآن این گونه می فرمایند؛ «گویی آنان پیشوای قرآن اند، نه قرآن پیشوای آنان. پس، جز نامی از قرآن نزدِشان نماند، و نشناسند جز خط و نوشته آن.»[2]در آیین نامه عدل علوی خطاب به مالک اشتر این گونه دین ابزاری را مطرح می کند: «در این باره نیک بنگر که این دین در دست اشرار و بدکاران اسیر بود، در آن،کار از روی هوس می راندند و به نام دین دنیا را می خوردند.»[3] در نامه دیگری که امام(ع) که تحولات پس از پیامبر را تحلیل می کند چنین می فرمایند: «اندوهی که من را آزار می دهد و بی طاقتی که مرا رنج می دهد اینست که فاجران و سفیهان این قوم امور آنها را بدست بگیرند آنگاه مال خدا را بین خود دست به دست بگردانند و در کتاب خدا عیب و فساد ایجاد کنند و همراه فاسقان حزب تشکیل دهند و با شایستگان، و صالحان به جنگنند.»[4] توجه دارید که چگونه حضرت در این قسمت از نامه نگرانی خویش را از استفاده ابزاری از کتاب آسمانی اعلام می کند و تحققق اجتماعی آن را فاجعه برای امت اسلامی می داند: که برتری و حاکم شدن هنجار شکنان فاسق و درگیر شدن آنان با شا یستگان صالح می باشد. در سخنی دیگر در برابر دین ابزاران اعلام موضع می کند هنگامی که عمار یاسر آن صحابی آگاه و پاک باخته را در حال گفتگو با مغیره پسر شُعبه که او هم صحابی، ولی فردی منافق و دین ابزار و دارای مکر فریب بود می بیند می فرماید: «عمار! او را واگذار، چه او از چیزی از دین برنگرفته جز آنچه آدمی را به دنیا نزدیک کردن تواند، و به عمد خود را به شبهه ها در افکنده تا آن را عذر خطا های خود گرداند.»[5]مغیرة بن شعبه یکی از چهار تن است که به زیرکی معروف بودند: معاویه، عمرو پسر عاص، زیاد بن ابیه، و مغیره. با آنکه صحابی است از تقوا بهره ای نداشته و همان گونه که امام(ع) اعلام می کند از دین با استفاده ابزاری برای رسیدن به دنیا و قدرت استفاده می کرد و بعد ها برای حفظ فرمانداری کوفه در زمان معاویه یکی از طراحان و پشنهاد دهندگان ولایتعهدی یزید است. و در مقابل او عمار بن یاسر صحابی بزرگ، خود و پدرش از سابقان در اسلامند و آگاه، ژرف نگر و مؤمن به اسلام و مخالف قدرت طلبان؛ دچار آفت دین ابزاری که، نمونه آن را در جنگ صفین یکی از سپاهیان امام علی(ع) چنین نقل می کند: هنگامی که عمار، پرچم عمرو عاص را دید گفت با این پرچم پیش از این سه بار روبرو شده ام – اشاره عمار به زمان پیامبر نبردهای بامشرکین است، که عمر و عاص همراه با مشرکین در مقابل پیامبر پرچم نبرد افراشته بود. سپس عمار این شعر را خواند: « نحن ضربناکم علی تنزیلِه – فالیوم نضربکم علی تأویله»[6] ما با شما در گذشته نبرد کردیم برای نازل شدن قرآن که شما مخالف تنزیل وحی الهی بودید؛ و امروز نبرد با شما برای تأویل است که می خواهید با تأویل قرآن، آن را ابزاری برای رسیدن به قدرت قرار دهید. چه آگاه است و ژرف نگر عمار: که نبرد با تأویل گران دین ابزار را کمتر از نبرد با مشرکین نمی داند. و باز درباره آسیب شناسی استفاده ابزاری از دین و علم و ویژگیهای دین ابزاران [کمیل بن زیاد صحابی بزرگ امام علی(ع) می گوید: امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) دست مرا گرفت و به بيابان برد، چون به صحرا رسيد آهى دراز كشيد و گفت: «اى كميل اين دلها ظرفهایی است چند و بهترین آنها باظرفیت ترین- نگاهدارنده‏ترين- آنهاست. پس آنچه تو را مى‏گويم از من به خاطر دار: مردم سه دسته‏اند:وپس از این که درباره گروه های اجتماعی و نظام ارزشی آن سخنان والایی گفتند. فرمودند: «بدان كه در اينجا [و به سينه خود اشارت فرمود] دانشى است انباشته، اگر فراگيرانى براى آن مى‏يافتم. آرى يافتم آن را كه تيز دريافت بود، ليكن امين نمى‏نمود، [با دين دنيا مى‏اندوخت] و به نعمت خدا بر بندگانش برترى مى‏جست، و به حجّت علم بر دوستان خدا بزرگى مى‏فروخت.»[7] و باز امام علی(ع) در هشداری درباره حفاظت دین از مکر دین ابزاران چنین می فرمایند: برحذر باشید بردین تان ازسه گروه دین ابزار 1- کسانی که درروابط اجتماعی با قرائت قرآن و قرار گرفتن موقعیت اجتماعی قاریان قرآن، همسایه را متهم به شرک می کنند با این که این ها با قرآن ابزاری به شرک نزدیک ترند. 2- افرادی که با جعل حدیث برای کسب موقعیت ها دین ابزاری می کنند. 3- قدرتمندانی که گمان می کنند اطاعت از آنها همانند اطاعت از خدا است و نافرمانی از دستورات آنها نافرمانی از دستورات خداوند است و این پندار آنان دروغ و غیر واقعی است برای این که «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق» هیچ اطاعتی از مخلوق در معصیت خالق لازم نیست و اطاعت از خدا و رسول و ولات امر که در قرآن کنار هم قرار گرفته به دلیل معصوم بودن پیامبر(ص) و ائمه می باشد[8]و امام حسین(ع) در مقابل دین ابزاران اموی ایستاد و اگر نبود نهضت امام(ع) شاید همان دین وارونه به دست امویان برای همیشه به صورت یک دین واقعی در میان مردم می ماند. امویان با طرح قداست خلافت درمقابل امامت و عدالت که اهل بیت بر روی آن ایستادگی داشتند و شعارعدالت کل صحابه و با جعل حدیث و پنهان کاری و تحریف از نظارت و پاسخگوئی در مقابل هر جنایتی فراری بودند و با ابزار مکتب سازی جبر و ارجاء جامعه را به تسلیم سرنوشت محتوم خویش و پذیرش قدرت خود به نام خدا و رسول وا می داشتند و با دامن زدن به منفعت طلبی و دنیا خواهی درمیان مردم فقط نامی از دین باقی مانده بود و لذا امام حیسن(ع) درگفتگوئی کوتاه که میان ایشان و فرزدق شاعر در راه کوفه صورت گرفت هنگامی که در پاسخ سئوال امام ازخبرهای کوفه گفت [ اما القلوب فمعك و أما السيوف فمع بني أمية] دلهای مردم کوفه با شما است ولی شمشیر قدرت آنان در اختیار امویان، فرمودند: «الناس عبيد المال و الدين لعق على ألسنتهم يحوطونه ما درت به معايشهم فإذا محصوا بالبلاء قل الديانون»[9] مردم بنده ثروت و دنیا هستند و دین ابزاری است در گفتمان آنان و به هنگام سختی و آزمایش و انتخاب، دین داران اندک هستند. و در سخنی که امام در سالهای آخر حیات معاویه در منی خطاب به نخبگان و اصحاب رسول خدا ایراد نمودند و به آنان به خاطر سکوت و سازش در مقابل امویان و دین ابزاری آنها هشدار دادند و چنین گفتند: «مردم! خداوند درقرآن به بهانه نکوهش روحانیان غیر متعهد یهود، دوست دارانش را اندرز داده و پند آموخته است و بایسته و شایسته است که شما هم عبرت پیاموزید. با موقعیتی که به دلیل علمتان، صحابی بودن و نزدیکی به خدا و رسول و منزلت اجتماعی پیدا کرده اید از حق شخصی خود دفاع می کنید و از حقوق مردمی که بدون اینکه بر آنها برتری داشته باشید به خاطر خدا شما را دارای منزلت برتر می دانند دفاع نمی کنید شما با استفاده ابزاری از دین خدا و صحابی رسول الله بودن همانند پادشاهان راه می روید و از حقوق ضعیفان حمایت نمی کنید و با سازش و عافیت طلبی در پیشگاه ستم گران برای خود حاشیه امن ایجاد کرده اید[10] و روز عاشورا هنگامی که امام در مقابل فریب خوردگان اموی قرار می گیرند و برای آگاه کردن آنها سخنانی ایراد می کنند و سران لشکر اموی برای جلوگیری از تاثیر سخنان ایشان غوغا به پا می کنند و دستور می دهند که با زدن نیزه ها به سپرها و ایجاد هیاهو مانع شنیدن سخنان ایشان شوند چنین می فرمایند: وای برشما ای جماعت ما را دعوت کردید با اشتیاق و ما به دعوت شما پاسخ گفتیم حال شما را چه شده که شمشیر قدرت و عدالت اسلام را که هم پیمان خدا و رسول و اهلبیت است ابزاری در اختیار ستمگران اموی قرار دادید«بغير عدل أفشوه فيكم‏» بدون این که روش عادلانه ای را درمیان شما عمل کنند.[11] و در زیارت اربعین که دارای مفاهیم والا از معارف و روایت شده از امام صادق(ع) است درباره دین ابزاران آخرت به دنیا فروش که در مقابل ابا عبدالله قرارگرفتند و آن فجایع را بوجود آوردند چنین آمده است. پس از درود بر ولی خدا و حبیب او شهادت می دهم که خداوند به او میراث پیامبران را در پاسداری از توحید و عدل بخشیده است و او در دعوت خلق به دین حق و مهرورزی و نصیحت امت کوتاهی نکرد و جانش را در راه تو فدا نمود تا بندگانت را از نادانی و حیرت گمراهی نجات دهد؛ و در مقابل او فریب خوردگانی دین ابزار قرار گرفتند که آخرت را به قیمت ناچیز به دنیا فروختند و تکبر کردند و در پرتگاه هوی و هوس افتاده و تو و رسولت را به خشم آوردند[12] در پایان این نوشتار با درود بر روح بلند نفس مطمئنه سید آزداگان حسین ابن علی(ع) امیدوارم همگان پیرو راه او که راه خرد و عشق و عدالت و آزادگی است باشیم و بدون تاثیر پذیری از دین ابزاران که با استفاده ابزاری از نام یاد و مراسم امام راه روشن او را غبار آلود می کنند بایستیم و السلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا

[1] نظم الغرر و نضد الدرر عبدالکریم بن محمد یحیی قزوینی بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیر الموءمنین (ع) صفحه 54

[2] کَأنَّهُم أئمَّةُ الکِتَابِ وَ لَیسَ الکِتَابُ إمَا مَهُم. فَلم یَبقَ عِندَهُم إلاَّ اسمُه وَ لایَعرّفُونَ إلاَّ خَطَّه ُوَزبرَهُ. نهج البلاغه، شهیدی، خ 147، ص143

[3] فَإنَّ هذا الدِّین قَد کان أسِیراً فِی أَیدِی الاشرار یُعمَلُ فِیهِ بالهَوی، و تُطلبُ بِه الدُّنیا – نهج البلاغه، شهیدی، نامه53، ص332

[4] وَلَکِن أسَفٌ یُر یبُنِی من أن یَلی هذهِ الأُ مَة فُجَارُهاَ وَسُفَهاءهَا فَیَتَخِذُونَ مَالَ اللهِ دُوَلاً وکِتا بَ الله دَخلاَ وََالفا سِقِینَ حزباً والصّالِحین حَرباً. نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، محمودی، جزء5، ص254

[5] وَ قَال(ع) ( لِعَمَّارِ بنِِ یَا سِر، و قد سَمیِعَهُ یُرَاجِع المُغِیرَةَ بنَ شُعبَةَ کَلاماً) دَعهُ یَا عَمَّارُ فَإنَّهُ لَم یأخُذ مِنَ الدِّینِ إلاَّ مَا قَارَبَهُ مِنَ الدُّنیا، و عَلَی عَمدٍ لَبَّس عَلَی نَفسِه لِیَجعَل َالشّسبهاتِ عَاذِراً لِسَقَطَاتِهِ. نهج البلاغه، شهیدی، قصار405، ص434

[6] وقعه صفین مؤلف نصر ابن مزاحم منقری متوفی سال 212 هجری قمری ص 340

[7] النَّاسُ ثَلَاثَةٌ ….. هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً- بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ- مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا- وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِه /نهج البلاغه شهیدی قصار 147ص387

[8] … قال سمعت أمير المؤمنين عليا ع يقول احذروا على دينكم ثلاثة رجلا قرأ القرآن حتى إذا رأيت عليه بهجته اخترط سيفه على جاره و رماه بالشرك فقلت يا أمير المؤمنين أيهما أولى بالشرك قال الرامي و رجلا استخفته الأحاديث كلما أحدثت أحدوثة كذب مدها بأطول منها و رجلا آتاه الله عز و جل سلطانا فزعم أن طاعته طاعة الله و معصيته معصية الله و كذب لأنه لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق لا ينبغي للمخلوق أن يكون حبه لمعصية الله فلا طاعة في معصيته و لا طاعة لمن عصى الله إنما الطاعة لله و لرسوله و لولاة الأمر و إنما أمر الله عز و جل بطاعة الرسول لأنه معصوم مطهر لا يأمر بمعصيته و إنما أمر بطاعة أولي الأمر لأنهم معصومون مطهرون لا يأمرون بمعصيته /خصال صدوق ج1ص139

[9] و قال الفرزدق لقيني الحسين ع في منصرفي من الكوفة فقال ما وراك يا أبا فراس قلت أصدقك قال ع الصدق أريد قلت أما القلوب فمعك و أما السيوف فمع بني أمية و النصر من عند الله قال ما أراك إلا صدقت الناس عبيد المال و الدين لعق على ألسنتهم يحوطونه ما درت به معايشهم فإذا محصوا بالبلاء قل الديانون/کشف الغمه ج2ص31

[10] اعتبروا أيها الناس بما وعظ الله به أولياءه من سوء ثنائه على الأحبار… ثم أنتم أيتها العصابة عصابة بالعلم مشهورة و بالخير مذكورة و بالنصيحة معروفة و بالله في أنفس الناس مهابة يهابكم الشريف و يكرمكم الضعيف و يؤثركم من لا فضل لكم عليه و لا يد لكم عنده تشفعون في الحوائج إذا امتنعت من طلابها و تمشون في الطريق بهيبة الملوك و كرامة الأكابر أ ليس كل ذلك إنما نلتموه بما يرجى عندكم من القيام بحق الله و إن كنتم عن أكثر حقه تقصرون… و بالإدهان و المصانعة عند الظلمة تأمنون / تحف‏العقول ص238

[11] فتبا لكم أيتها الجماعة و ترحا حين استصرختمونا ولهين فأصرخناكم موجفين سللتم علينا سيفا كان في أيماننا و حششتم علينا نارا اقتدحناها على عدونا و عدوكم فأصبحتم ألبا لفا على أوليائكم و يدا لأعدائكم بغير عدل أفشوه فيكم‏/لهوف ص96

[12] السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ… اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ… وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ… فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِوَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَكَ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ …/ مفاتيح‏الجنان زیارت اربعین ص:468

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>