حجاب، عفاف و ازدواج

احمد عابدینی

احمد عابدینی

جناب آقاي دكتر علي مطهري «زيد عزه العالي» :

پس از سلام و تحيّت و تشكر فراوان از مواضع عادلانه و شجاعانه و تشكر ويزه از دفاع مستمر جناب‌عالي از زندانيان مظلوم و محصوراني كه بدون هيچ محاكمه‌اي، تنها بر اساس خواسته و سليقه‌ي چند نفر‌، چندين سال است كه گرفتار شده‌اند .

براي تلف نكردن وقت جناب‌عالي بي‌مقدمه وارد اصل بحث مي‌شوم.

معمولا در بين موضع‌گيري‌هاي جناب‌عالي، نكاتي پيرامون امور زنان مطرح مي‌شود و به ويزه كه درآخرين مصاحبه خواسته بوديد كه دولت در اين امر دخالت كند و كار فرهنگي را لازم، ولي غير كافي دانسته بوديد، سؤال اين‌جانب دقيقا اين است كه چه دليل ديني، اعم از قرآني و روايي وجود دارد كه پيامبر(ص) و حضرت علي(ع) به عنوان دو مجري، از بعد اجرايي و يا كيفري و يا… در اين باب وارد شده‌اند؟

در قرآن پيرامون پوشش زنان چند آيه است كه در هيچ كدام حتي تهديد به عذاب و جهنم هم وجود ندارد تا چه رسد به برخورد فیزیکی و دنيايي. از اين مهم‌تر، اين‌كه شما در بين روايات نيز، يك روايت صحيح‌السند، كه بدحجابان و بي‌حجابان را به عذاب تهديد كرده باشد نمي‌يابيد. تنها احاديث معراجيه است كه سند صحيحي ندارد.

مهم‌تر از اين دو، اين‌كه در واجب كردن ساير تكاليف، خداوند خودش مستقيم خطاب مي‌كند و مثلا مي‌فرمايد: « …. اقيموا الصلاه و آتوا الزكات …» (بقره/43) يا « لله علي الناس حج البيت…» و امثال اين‌ها، ولي پيرامون حجاب، خدا به‌طور مستقيم زنان را مورد خطاب قرار نداده بلكه به پيامبرش دستور داده است كه: « قل للمومنات يغضضن…» (نور/31) يا «قل لازواجك و بناتك… يدنين» (احزاب/59) و يا در روايات بجاي نهي از بد حجابي يا بي حجابي به مردان مي‌گويد: « نگاه كردن به زناني كه اگر نهي شوند گوش نمي‌دهند اشكالي ندارد. «اذا نهين لا ينتهين».

اما دستور به نكاح را خود خداوند فرموده است: «وانكحوا الايامي منكم و الصالحين من عبادكم وامائكم» (نور/32). شايد اين امور نشان دهد كه حجاب آنقدر كه امروز مطرح مي‌شود مهم نيست و توحيد، نفي شرك، نماز، زكات، حج، اقامه‌ي عدل، جلوگيري از ظلم و امثال اين‌ها مهم‌تراست و يا نشان ‌دهد كه راه برخورد با زنان تهديد، ارعاب و بگير و ببند نيست زيرا زنان حساسند و ممکن است با تهديد و تحقير برخی به لجبازي بیفتند و وقتي کسی به لجاجت افتاد، ديگر كاري از كسي ساخته نيست. برخورد اخلاقی و محترمانه با همسر، و زنان آشنا و غير آشنا اين مطلب را به خوبي روشن می‌کند كه اگر آنان از احترام والايي برخوردار باشند بهتر به راه صلاح مي‌روند تا با تهديد و تحقير.[1]

در قرآن در مورد زنان پيامبر (ص) اول به كار خوبشان وعده‌ي پاداش دو برابر داده شده و سپس آمده كه اگر كار بدي كرديد دو برابر عذاب مي‌شويد (احزاب /30) و همچنين در همين سوره، با امهات المومنين خواندن آنان و ساير تعريف‌ها، تلخي اين تهديد خفيف را گرفته است. از اين امور به خوبي برمی‌آید كه اول بايد راه گفتگو يا امر و نهي به زنان را فرا بگيريم و سپس اقدام كنيم.

درروايات ما آمده است «المرأه ريحانه و ليست بقهرمانه» پس زنان را نمي‌توان با هر كلامي و هر سخني مورد خطاب قرار داد. آنان تاب شنيدن سخنان تهديدآميز يا تحقيرآميز را ندارند و همان‌گونه كه گل از كوچك‌ترين باد ناملايم پژمرده مي‌شود او هم واکنش نشان میدهد.

خلاصه تقاضايي كه بنده از شما دارم اين است كه يا به اين دغدغه‌هاي ذهني من پاسخ دهيد و دليل قرآني، روايي براي جواز برخورد حكومت و دولت با زنان بياوريد و يا اگر قبول داريد كه اين مطالب تا حدودي حق يا لااقل سزاوار دقت است مي‌توانيم راه گفتگو يا مكاتبه را باز كنيم و يا به كتاب‌ها و مقالات اين‌جانب در اين موضوع مراجعه کنید. [2]

اگر نتيجه‌ي مثبتي حاصل شد تقاضاي دومم این است که؛ چون شما از شخصيت مورد قبولی برخوردار هستيد و تقريبا چپ و راست، سنتي حوزوي و غير حوزوي، دانشگاهي و غير دانشگاهي، شما را از جهتی قبول دارند، مسئوليت فرهنگي برخورد متدينانه‌ و عاقلانه با زنان را قبول كنيد و با احترام گذاشتن به آنان و شريك دانستن آنان در تمامي امور، همانند اوايل انقلاب عمل كنيد، تا آنان نيز همانند آن زمان عمل کنند.

آن زمان مرحوم امام خميني، به آنان احترام گذاشت و آنان را داراي شخصيت والا دانست، لذا غالباً به بهترين نحو دستورهاي ديني را عمل كردند و بي‌حجاب هاي زيادي با حجاب و اهل نماز و مسجد شدند ولي پس از آن چون گهگاهي تحقير شدند گهگاه هم راه لجبازي را پيش گرفتند و هر تابستاني نيروي انتظامي دخالت كرد و نتيجه اش اين شد كه سال بعد مقنعه‌ها يك سانت عقب‌تر و مانتوها چند سانت كوتاه‌تر شد. اميد است كه شما به اين مسير باطل خاتمه دهيد و مسيري را در پيش بگيريد تا در ازاي آن، آن فرشتگان زميني نيز به گوهر اصلي خويش برگردند و لجاجت كنار رود.

نكته‌ي ديگري كه ذكرش خالي از لطف نيست اين است ‌كه، چرا هميشه تلاش شود پسر و دختر از هم جدا نگه داشته شوند تا شهوت اوج گيرد؟ آيا بهتر نيست از همان اوايل بلوغ پسران و دختران با هم ازدواج كنند و هر روز ساعتي خانه براي آنان خالي گذاشته شود تا با هم باشند و خود را اشباع كنند تا از گرفتار شدن به خانه‌ي مجردي، ازدواج سفيد، زنا، آبستن شدن و سقط جنين و امثال اين امور و بيماري‌هاي ناشي از نبودن مكان‌هاي بهداشتي و غيره در امان باشد؟

باز بايد توجه كرد كه اشباع شهوت جنسي مثل اشباع شهوت خوردن است و ربطي به بلوغ عقلي يا بلوغ اقتصادي و سياسي ندارد، بلكه پيوسته قبل از بلوغ عقلي شهوت شروع مي‌شود. (نسا/6) بنابراين همان‌گونه كه پدر و مادر و نيز حاکمیت، غذاي فرزندان را فراهم مي‌كنند بايد همه با هم، وسيله‌ي ارضای شهوت شرعي را از اوايل بلوغ براي آنان فراهم كنند. در این صورت هم اعصاب‌ها، براي درس و ساير امور راحت‌تر است و هم كار حرامي انجام نگرفته است، هم نيازي نيست كه افراد براي جذب جنس مخالف خودنمايي كند. در سنین پاین‌تر هم انعطاف‌پذيري بيشتري دارند و كمتر ازدواجشان به طلاق منجر مي‌شود و هم كمتر به اين و آن دروغ مي‌گويند و چون ازدواجشان رسمي است. در این صورت باید به آنان راه‌هاي جلوگيري را هم آموخت و قبل از بلوغ اقتصادي و … آموزش داد. در این صورت آنان اگر هم بچه‌دار شدند، دچار استرس و آدم‌كشي نمي‌شوند و … و بالاخره مرّ دين پياده مي‌شود و اشكالاتش از جدا نگه داشتن آنان بسیار كمتر است.

بنده تا حال با چندين گروه دانشجو و مشاور در اين زمينه صحبت كرده‌ام و آنان سخن مرا منطقي دانسته‌اند ولي اموري بهانه است كه ربطي به دين ندارد، نظير سن سربازي كه در سن 18 تا 20 سالگي است و اجبار به اين كه بايد در هر شرايطي شب در پادگان باشد در حالي كه جوان در اين سنين در اوج شهوت است، حال آنکه در چنين زماني وقتي جوانان در پادگان‌ها كنار هم قرار مي‌گيرند كسي از مفاسدش در امان نيست در حالي كه در حالت صلح اكثر اين جوانان مي‌توانند شب را در خانه و در كنار همسر خود باشند. شايد گرايش‌هاي هم‌جنس‌گرايانه در غرب به دلیل قرار دادن سربازي در اين سن و سال و اجبار به قرارگرفتن جوانان در پادگان، كنار يكديگر باشد و ما از روي بي توجهي آن را اجرا كرده ايم. شايد همين بي توجهي ها بر قوه قضائيه و زنداني كردن طولاني زندانيان نيز نقش داشته باشد تا كم‌كم هم‌جنس‌ها با هم‌ عادت كنند وگرنه معنا ندارد در كشوري كه همه چيزش تحت كنترل است، در حال صلح افراد زيادي در شهرهاي دور از خانه خدمت كنند و افراد زيادي شب درون زندان باشند و زن و فرزندانشان از ديدن آنان محروم باشند و اين‌ها نيز در بيرون زندان از راه غير شرعي و شايد هم‌جنس‌بازي خود را ارضاع كنند. گمان نكنيم تنها دشمن از راه سياسي و نظامي و در ظاهر به ما حمله مي‌كند بلكه احتمال دهيم ‌كه در متن توطئه‌ي فرهنگي دشمن قرار داريم. حضرت علي (ع) بر دست جواني كه استمناء كرده بود شلاق زد و به او پول داد تا ازدواج كند، تا به ما نشان دهد كه تنها مجازات جوانان كافي نيست و بايد راه ازدواج را فراهم كرد و به مردان چشم چران كه با حسرت به زنان نگاه مي‌كنند فرمود: نظير همين را در خانه داريد (كلمات قصار/420) و همين نشان مي‌دهد كه زنان در آن زمان در مجامع عمومي حضور داشتند و از مقابل مردان عبور مي‌كردند، سرتاسر بدنشان پوشيده نبود و زيبايي‌هايشان ظاهر بوده است و حضرت با هيچ‌كدام برخورد حكومتي نداشت و دنباله‌ي حديث برخورد بسيار ملايم با مخالفان سياسي را نشان مي‌دهد كه فعلا از آن مي‌گذرم.

به هر حال، اگر چه قبول دارم كه برخي بدحجابي‌ها ريشه‌ي خارجي دارد و برخي فسادها ناشي از فقر اقتصادي است و شايد امور بسیار ديگري نيز در آن دخالت دارد ولي آن‌چه فعلا مورد نظر است اين كه، اولا: روش برخورد با زنان بايد عوض شود. ثانيا: ازدواج در اوايل سنين بلوغ امري متعارف تلقي شود تا دوستي‌هاي مخفيانه، تحت ضابطه و قانون در آيد و نواقص آن روز به روز برطرف شود. ثالثا: همه بفهمند مهريه‌ي زياد و قيد و بندهاي زياد، همه را به طغيان واداشته پس بايد اين قيود حذف شود و به جايش راه ازدواج تسهيل شود تا جلوي فساد گرفته شود.

بالاخره اميدوارم اين نامه راه ديگري فراروي همه دلسوزان دين و ميهن بگشايد و لااقل از طرف شما با آن بيان متقن و آن خانواده‌ي پر صلابت و خوب و اصيل و ساير ويژگي‌هاي منحصر به فردتان مورد توجه واقع شود و راهي براي خروج كشور از اين بحران بيابيد. از اين كه مصدع اوقات شريف شدم عذر مي‌خواهم.

1- شيوه‌ي همسرداري پيامبر (ص) بر همين امر استوار بوده كه بنده كتابي با همين عنوان نوشته‌ام.

[2] در باب حجاب اين‌جانب در كتاب احكام و حدود الهي در تفسير نور (بوستان كتاب/1392) حدود 100 صفحه مطلب نوشته‌ام و در مجله‌ي كاوشي نو در فقه اسلام شماره 23و 24 حدود 70 صفحه نوشته‌ام. البته سبقت از پدر بزرگوار و شهيدتان است كه در زمان اوج تبليغات منفي، مقاله‌هاي آن چناني را در مجله‌ي زن روز عرضه مي‌كرد و بنده بيشتر كناب‌هايش را با دقت خوانده‌ام. رحمه الله و حشره الله مع اوليائه

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>