شیخ الرئیس ابن سینا (370-438ه) چنانکه در خور یک حکیم است، به موضوع ازدواج و طلاق نه از منظر احساسیِ دوشخص و روانشناختی، بلکه از منظر کلانِاجتماعی، سیاسی و جامعهشناختی نظر میکند. این دو پیشفرض پیامدهای بسیار متفاوتی را در پی دارند. اینکه حقوق فردی را در امر ازدواج اولویت دهیم (1) یا حقوق اجتماعی را (2) و یا اینکه حقوق شخصی و خصوصی را به گونهای اعمال کنیم که جمع کمتر متضرر شود (3) و یا حقوق جمعی را به گونهای تنظیم کنیم که افراد کمتر متضرر شوند (4) چهار زاویه دید است که میتواند پیشفرض اندیشمندان در اظهار نظر در خصوص مسأله ازدواج، طلاق و خانواده باشد. نگاه عمومی امروز به ازدواج و طلاق غالباً نگاه خرد و از زاویه رابطه شخصی دو جنس است که اهداف و احساسات شخصی طرفین در آن آن تعیین کننده است. گرمی آن پیوند و سستی آن جدائی و طلاق را در پی دارد. تقویت این گرایش روز به روز تمایل به پیوند قانونی مسئولیت آفرین اجتماعی و کلان کمتر و تمایل به زندگی مجردی را بیشتر میکند و پیامد آن دامن زدن بیشتر به عدم احساس مسئولیت در قبال جامعه و گسترش خودکیشی است.
ابنسینا بدون اینکه نگرش فوق را نفی کند ولی آن را تنها بخشی از موضوع خانواده که عضو بنیادین جامعه است می داند و در حقیقت در صدد تقویت نظریه سوم است.او در اواخر «الهیات شفا»[1]با اشاره به انواع سیاستگذاریهایدولتها، میگویددولتها در امورخانواده و ازدواج، که مهمترین رکن اجتماع و دولت است، باید سیاستهای ترویجی وتشویقی اتخاذ کنند. به نظر ابنسینا بقاء نظام اجتماعی بر ازدواج است و بدون ازدواج جامعه به سرعت نابود شده و از دست خواهد رفت. کافی است برای فهم بهتر این نظر ابن سینا قوه تخیل خود را کمی فعال کنیم و تصور کنیم که مثلاً بر روی کره زمین 50 یا 100 سال ازدواج همراه با تعهد طرفین اتفاق نیفتد آنگاه آثار اجتماعی، اقتصادی و روانی آن چه خواهد بود. به همین جهت به نظر ابن سینا معتقد است که دولتها باید کلیه روابط خارج از ازدواج را،که ممکن است نیاز به ازدواج را به مخاطره اندازد یا به کل آن را منتفی کند، ممنوع سازند.
راهکار ابن سینا در این خصوص این است که به منظور تثبیت و تحکیم این امر مهم، وضع قوانینکارآمد از جانب دولت ضروری است. با در نظر گرفتن تحولات اجتماعی و تفاوت فرهنگ ها به نظر ابنسینانمیتوان در این مقوله به قوانینی دائمی و ثابت رسید چراکهنمیتوان برای همه دولتها در همه زمانها و همه مکانهاقانونی یکسان نوشت. به نظر او سیاستگذاری و قوانین مربوط به اینگونه مسائل باید مبتنی بر اجتهاد مستمر حقوقدانان باشد، چراکه امکان سخن واحد و ثابت برای همه زمانها در اینگونه مسائل وجود ندارد. این گونه قوانین با گذشت زمان تغییر خواهند کرد و فرض قوانین کلی ثابت در خصوص آن ناممکن است. به نظر این سینا در این امور مشورت کارشناسان فن،برای تصویب قوانین بر اساس میزان سود و زیان و مصالح مشترک شهروندان ضروری و واجب است.[2]
به نظر ابن سینا روابط پنهانی زن و مرد باید غیر قانونی و روابط قانونی آنها علنی و شفاف باشد. روابط شفاف علاوه بر تضمین طهارت نفس، تکلیف انتساب نسل و میراث،که یکی از امور اصلی در نقل و انتقال اموال است، راشفاف میکند ومسائلی چون اختلال در وجوب نفقه و مشکلات دیگری را که عدم شفافیت به دنبال خود دارد برطرف خواهد کرد.
دولت باید عواملی که باعث فروپاشی خانواده و گسست پیوند ازدواج میشودرا شناسایی کرده و از وقوع آنجداً جلوگیری نماید و در تثبیت خانواده تاکید داشته باشد تا مبادا با به وجود آمدن اندککدورتی خانواده از هم بپاشد و جامعه شاهد جدایی فرزندان و والدین از یکدیگر باشد و مشکلات آن بر جامعه تحمیل شود.
ابن سینا معتقد است آسان شدن طلاق و امکان تجدید فراشهم مشکلات فراوانیدر پی دارد که به لحاظ عقلی زیانش بیش از نفع آن خواهد بود. به نظر ابن سینا همه احتیاط ها برای پایداری خانواده را باید قبل از به وجود آمدن پیوند مورد توجه قرار داد تا بعد از آن شاهد جدایی نباشیم. از این رو ابن سینا به عواملی چون طبیعت مشابه بیشتر زن و مرد، همتراز بودن، حسن معاشرت داشتن طرفین، روحیه سازگاری و سلامت بدنی و عقلی طرفین را در تداوم پیوند و پایداری آن موثر معرفی می کند. او موثرترین عامل درتثبیت ارکان خانواده را پس از برقرار شدن پیوند،محبت میداند. به نظر او محبت با انس و دوستی به دست میآید. انس و دوستی هم با مهارت حاصل شدنی است. این مهارت نیز از طریق توجه بیشتر و تشدید ارتباط و حاصل تلاش طرفین در این راستا است.
به نظر او دولت در خصوص طلاق باید سیاستهای سختگیرانه داشته باشد. البته او با ممنوعیت کامل طلاق نیز موافق نیست چون این ممنوعیت مضرات بسیاری در پی دارد چون امور غیرقابل پیشبینی در امر ازدواج همیشه محتمل است. دولت باید جایی برای این احتمالات در نظر بگیرد. ممکن است بعد از ازدواج مسائلی غیر قابل پیشبینی پدیدار شود که تداوم زندگی مشترک را ناممکن سازد. تنها در چنین مواردی طلاق می تواند به عنوان آخرین راه حل در نظر گرفته شود.
ابن سینا عواملی را که بر اساس آن طلاق مجاز است، چنین بر می شمرد: نخست، طبیعت کاملاً متفاوت دو نفربه نحوی که زوجیننتوانند با یکدیگر الفت پیدا کنند و تلاش برای ایجاد ارتباط عاطفی میان آنان به شکست قطعی مواجه شودو حتی منجر بهنفرت بیشتر آنان از یکدیگر شود. دیگریفقدان همترازی همسران در امور مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… به گونهای باشد که تداوم زندگی امکانپذیر نباشد. سوم، فقدان حسن معاشرت و عدم امکان سازگاری زوجین با یکدیگر و در نهایت، نقص طبیعی غیر قابل تحمل و جبران برای یک طرف یا طرفین.
به نظر ابن سینا امور فوق همه از عوامل نارضایتی زن و مرد از یکدیگر است که خود باعث کشش و سوق میل جنسی از خانواده به سمت بیرون خانه است. به نظر او میل جنسی امری طبیعی است و عدم تامین آن موجبات فساد گستردهاز جمله اختلال در تولید مثل ضابطهمند است.
با وجودی که به نظر ابن سینا نباید راه جدایی را مسدود ساخت ولی او اصرار دارد که دولت امکان آن را محدود سازد و همه عواملی که موجب تسهیل آن میشود را ممنوع کند. به نظر اوسپردن اختیار طلاق به زنان موجب تسهیل امر طلاق است زیرا زنان غالباً احساساتی عمل میکنند و زود تغییر رای میدهند و ممکن است تحت تاثیر هوا و هوس یا خشم تصمیم بگیرند. ابنسینا معتقد است گرفتن این حق از زنان را باید دولت جبران کند. دولت باید حامی زنان بوده و در صورت بدرفتاری مرد با زن این حق را اعمال کند. دولت و قانونگذار باید در صورت بد رفتاری و تشخیص بد رفتاری، بین آن دو حکم به جدایی کند.
به نظر ابن سینا طلاق از جانب مرد نیز نباید به سهولت انجام گیرد بلکه باید قانونگذار برای شخصی که چنین تصمیمی میگیرد جرایم سنگینی منظور کند تا او بیهوده به جدایی اقدام نکند و به راحتیقادر به انجام آن نباشد و جز به ضرورت تن به این کار ندهد.به نظر ابن سینا اینکه شارع برای طلاق سوم مجازات روحی به مرد تحمیل کرده است از همین حکمت پیروی میکند.
ابنسینا با بیان مقدماتی از این قبیل که اولاً جاذبه زنان برای مردان جدی است،ثانیاً امکان فریب خوردن زنان و ملعبه قرار گرفتن آنان برای مطامع مردان قابل توجه است، ثالثاً متابعت زنان در مناسبات اجتماعی از احساسات، بیشتر از عقلاست و رابعاً بهروهوری جنسی مشترک از زنان نیز ننگ و فساد مترتب بر آن بسیار است؛ نتیجه میگیرد که باید حق امنیتجنسی زنان در مناسبات اجتماعی حفظ شود و از امکان ابزار قرار گرفتن زنان و بهرهکشی همگانی از آنان از طریق ازدواج جلوگیری شود. راهکار پیشنهادی او این است که زنان باید در محیط خانه محفوظ بمانند و به اشتغال در بیرون خانه نپردازند ودر مقابل قانون مردان را ملزم کند تا هزینه زندگی آنها را بپردازند. به نظر این سینا لزوم پرداخت هزینه زندگی زنان توسط مردان،در عوض سلب آزادی تعدد شوهر برای زنانو اختصاص آنان برایشوهران آنان است. ابنسینا تصریح میکند که پرداخت هزینه زندگی زنان تنها به دلیل راه نداشتن غریبه در بهرهمندی از آنگونه که برخی تصور می کنند که به جهت لذت جنسیمرد از اوست، چون به نظر ابن سینا لذت زن و مرد از رابطه جنسی مشترک است بلکه می توان گفت لذت جنسی زن از مرد بیشتر است، علاوه بر این لذت زن از داشتن فرزند به مراتب از لذت مرد افزونتر است.
به نظر ابن سینا قانون باید زن و مرد را به تربیت فرزند ملزم سازد. مادر را موظف به پرورش و پدر را موظف به پرداخت هزینه زندگی کودکانکند و از سوی دیگر تا کودک تحت سرپرستی خانواده است قانون باید کودک را ملزم به خدمت، اطاعت و احترام به والدین سازد.
[1]الشیخ الرئیس، ابن سینا، الهیات من کتاب الشفا، موسسه بوستان کتاب، ص498-501
[2]همان، ص506-507